به گزارش «راهبرد معاصر»؛ دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا پس از ورود به کاخ سفید در نخستین روزهای کاری اش فرمانهای اجرایی متعددی امضا کرد که یکی از آنها تعلیق ۹۰ روزه پروژههای کمکهای خارجی آمریکاست. این تصمیم به معنای قطع موقت جریان کمکهای مالی به اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور میتواند باشد.
به گفته برخی صاحبنظران، بودجه یادشده بالغ بر 60 میلیون دلار است که در اختیار رسانههای معاند خارج از کشور قرار میگرفت و پس از تصویب این فرمان اجرایی معلق خواهد گردید.
در حال حاضر بیش از 500 رسانه خارج از کشور عملیات جنگ روانی را علیه ایران پیش میبرند که بودجه این رسانهها از طرف دولتهای خارجی تامین میگردد
در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از فرصتهای شغلی راحت و «نسبتا» پردرآمد برای ایرانیان خارج از کشور، «اپوزیسیون» بوده است. واژه «نسبتا» از این بابت که پولها یکسان به فعالان تخصیص داده نمیشوند.
سال ۱۳۹۸ با به دست آوردن مختصات جغرافیای خانه مسکونی یکی از فعالان زن اپوزیسیون در بروکلین نیویورک، کاشف به عمل آمد این ملک 1 میلیون و 700 هزار دلار ارزش دارد که برای یک خبرنگار، به دست آوردن چنین پولی به طور عادی امکان پذیر نیست. اما در میان همکاران وی، هستند افرادی که باید به یکصد دلار برای گفتن چیزی علیه جمهوری اسلامی ایران قناعت کنند.
به تعبیری، در حال حاضر بیش از 500 رسانه خارج از کشور عملیات جنگ روانی را علیه ایران پیش میبرند که بودجه این رسانهها که در مجموع اعداد و ارقامی نجومی را شامل میشوند، از طرف دولتهای خارجی تامین میگردد.
در برههای، شواهد نشان میدادند که غرب هزینههای این جنگ روانی را تا حد زیادی «برونسپاری» کرده است، به نحوی که در آن زمان تلویزیون های پرخرجی مانند «ایران اینترنشنال» با بودجه کلانی که از سوی کشورهای حوزه خلیج فارس تامین میشد، بی هیچ دغدغهای از بابت بودجه، ریخت و پاش مالی میکردند. با تنش زدایی ایران و عربستان، این شبکه وابسته به یکی دیگر از دشمنان ایران یعنی رژیم صهیونیستی شد.
اینک به نظر میرسد ترامپ به این نتیجه رسیده است جلوی پرداخت پول به این دست رسانهها را بگیرد؛ اینکه این تصمیم موقتی است یا دائم و اساسا کاخ سفید چه سیاستی را در ورای آن دنبال میکند، بحث دیگری است.
آنچه باید در اینجا مورد توجه قرار گیرد، این است که برای چندمین بار آسیب پذیر بودن کسب و کار مرتبط با مزدوری فرهنگی و قلم به مزدی برای دشمنان ایران به اثبات رسید.
فضاحت کار به حدی است که یکی از فعالان اپوزیسیون به این مسأله اذعان کرد: شبکه اینترنشنال مثل رادیو بغداد در زمان جنگ عمل میکند؛ همانطور که رادیو بغداد هم در آن زمان وظیفه ناامید کردن مردم، دادن اطلاعات غلط و اختلاف اندازی را برعهده داشت.
پس مسأله بر سر نقد جمهوری اسلامی ایران یا حتی تلاش برای براندازی آن توسط این رسانهها نیست و یک رسانه مستقل در بدترین حالت، ممکن است قصدش اصلاح امور باشد اما از راه غلطی برود.
برای چندمین بار آسیب پذیر بودن کسب و کار مرتبط با مزدوری فرهنگی و قلم به مزدی برای دشمنان ایران به اثبات رسید
مسأله اینجاست که وقتی یک خبرنگار، تحلیلگر سیاسی یا استاد دانشگاه در خدمت سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی بیگانه علیه کشور خودش قرار گرفته و برای اینکار پول دریافت میکند، عین مزدوری و وطن فروشی است و هیچ گونه توجیهی برای این معامله شرافت و ملیت یک ایرانی با پول وجود نخواهد داشت.
از آن زشت تر اینکه افرادی که زندگی خود و خانواده را از ایران به کشوری دیگر منتقل کردهاند و جان و مال و آینده عزیزانشان در گرو آینده ایران نیست، با خیالی راحت و در عین حال رذالت تمام به بمباران روانی مردم ایران مبادرت میکنند تا بخشی از پروژه فروپاشی جامعه ایران را به پیش برده باشند و این همه در پس نقاب مشمئزکننده و ژست میهن دوستی و مبارزه سیاسی اتفاق میافتد.
چه بسیار بوده و هستند فعالان رسانهای و هنری وابسته به غرب که پس از مدتی تاریخ مصرفشان تمام شده است و در معرض فقر و فراموشی قرار گرفتهاند، با وجود این هنوز صنف مزدوری فرهنگی در خارج از کشور دایر است تا این طور افراد نانی به دست آورند.
اما مسأله اصلی در اینجا حامی مالی است؛ اگر روند موجود در آمریکا مبنی بر حذف اختصاص بودجه به شبکههای ماهوارهای و رسانههای معاند ایران تداوم یابد، سرنوشتی همانند دیگر شبکههای ورشکسته خارج از کشور برای آنها رقم خواهد خورد.